معمای سهمجهولی «مقربی»
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۶۷۹۵۸
البته جاسوسها تا پیش از اینکه لو بروند، همه چیز زندگیشان معما و داستان است اما این طور هم نیست که پس از دستگیری یا لو رفتن، همه معماهای شخصی و غیرشخصی زندگیشان حل شود.
یک نمونهاش سرلشکر ارتش شاهنشاهی «احمد مقربی» است که با وجود دستگیری و اعدام در سال ۱۳۵۶ بازهم حداقل سه معما درباره زندگی و فعالیتهایش وجود دارد که هنوز کسی پاسخ دقیقی برای آنها پیدا نکرده است.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معمای اول
یک افسر ارشد ارتش ایران دقیقاً چطور و از چه زمانی به دَم و دستگاه خوفناک «کا.گ.ب» متصل میشود؟ برای این پرسش پاسخهایی ارائه شده اما بازهم نمیشود به همه آنها اعتماد کرد. «احمد مقربی» سال ۱۳۰۰ در تهران متولد شد و هنوز نوجوان بود که پدر را از دست داد. پس از پایان تحصیلات متوسطه در وزارت راه دوره فنی راه و ساختمان را گذراند و بلافاصله برای خدمت وظیفه به دانشکده افسری معرفی شد تا یک سال بعد با درجه افسری در رسته مهندسی به دفتر ساختمان لشکر ۲ مرکز معرفی شود. مقربی دوره خدمت سربازیاش که تمام شد، با فعالیتهای مهندسیاش به آدم تقریباً معروفی تبدیل شده بود و چون زبان انگلیسی را هم خوب بلد بود اداره مستشاری ارتش به وی پیشنهاد استخدام داد در حالی که او به وزارت راه هم تعهد خدمت داده بود. در نهایت وزارت راه و اداره مستشاری با هم توافق کردند و سال ۱۳۲۶، مقربی رسماً ارتشی شد. یک سال بعد هم برای یک دوره آموزشی تکمیلی مهندسی به آمریکا اعزام شد و به جز موارد خاص مهندسی، دورههای تخصصی تخریب، فرماندهی و ستاد، سازماندهی، مدیریت و آموزش مدیران رده بالا، مدیریت لجستیک، پدافند بینالمللی و دوره مخصوص پدافند امنیت ملی آمریکا را گذراند.
هیچکدام از سوابق او در جوانی نشان نمیدهد وابستگی فکری یا ایدئولوژیک و یا علاقه خاصی به اردوگاه شرق و کمونیستها داشته باشد.از سال۱۳۳۰ به بعد است که او با «محمود نیو» آشنا میشود. معمای دوم زندگی «مقربی» همین آقای سرگرد «نیو» است. از زندگی جوانی و همچنین تحصیلاتش اطلاع چندانی در دست نیست و فقط معلوم است که تا سال۱۳۲۴ رئیس اداره باربری ارتش در آذربایجان بوده، به میل خودش و به دلایل نامعلوم از این پست استعفا کرده، یک بار به خاطر رفاقت و رفت و آمد با یکی از عوامل ترور شاه دستگیر و بازجویی شده، عضو سازمان افسری حزب توده بوده و سال۱۳۳۱ هم کلاً از ارتش اخراج شده است. وقتی هم چند سال بعد مورد سوءظن قرار میگیرد که در یک شرکت خصوصی با پوشش فعالیت برای پیدا کردن منابع آب، برای روسها جاسوسی میکند، غیبش میزند و هیچکس ردی از او پیدا نمیکند! بعدها که مأموران در محل کار و زندگی «نیو» اسنادی را پیدا میکنند که معلوم میشود «مقربی» هم با او رفت و آمد داشته و حتی مدتی به صورت قراردادی برای شرکت مذکور کار ترجمه اسناد تجاری را انجام میداده است، حدس و گمانها به این سمت میرود که شاید «نیو» عامل پیوند دادن مقربی به سازمان جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی بوده باشد. مقربی خرداد۱۳۳۳ دستگیر و هفت ماه زندانی میشود، اما چون «نیو» گم و گور شده و هیچ سند و مدرکی در رابطه با جاسوس بودن «مقربی» پیدا نمیشود در نهایت هفت ماه بعد آزاد میشود.
«نیو» یا مستر«آلبرت»؟
بر اساس اطلاعاتی که ساواک پس از دستگیری «مقربی» از بازجوییها منتشر میکند، شروع پیوستن «مقربی» به سرویس جاسوسی شوروی، سال ۱۳۴۷ است که فردی به ظاهر آمریکایی (آلبرت) با «مقربی» تماس میگیرد و میگوید از سوی خانم «فارستنر» برایش امانتی آورده است. خانم فارستنر دوست مقربی در آمریکاست که او طی سه بار سفر به این کشور برای خودش پیدا کرده است. خلاصه اینکه در سومین یا چهارمین ملاقات، آلبرت به مقربی میگوید من آمریکایی نیستم، امانت خانم فارستنر هم دروغکی است و بهانهای است برای جذب شما... بعد هم عکسی از مقربی در کنار سرگرد «نیو» را نشان میدهد و تهدید میکند اگر با سازمان جاسوسی شوروی همکاری نکند، این تصاویر و مدارک دیگری را منتشر کرده و مقربی و سرلشکریاش را به خاک سیاه مینشاند...!
دستگیری «مقربی» با کلی از تجهیزات جاسوسی در نیمه سال ۱۳۵۶ همانقدر که برای ساواک، سیا و دیگر سازمانهای جاسوسی بلوک غرب شوقآور و ارزشمند است، چند برابرش ضربه اساسی به «ک.گ.ب» شوروی به حساب میآید. اگر بین دستگیری و اعدام مقربی در ۴ دیماه ۱۳۵۶ بیشتر از سه ماه فاصله میافتد به این دلیل است که ساواک، رکن۲ ارتش ایران و همچنین مأموران «سیا» او را کاملاً و همه جوره بازجویی و تخلیه اطلاعاتی میکنند اما خدا میداند جز تجهیزات رادیویی و... چیز دیگری هم نصیبشان میشود یا نه؟ از آن طرف روسها نیز دست به کار شده و در تکاپو بودند که بدانند واقعاً مهره ارزشمند و بلکه شاهماهی جاسوسهایشان، آیا با یک اتفاق ساده لو رفته یا کسی او را لو داده است؟ این تکاپو حتی تا سال ۱۳۵۸ ادامه پیدا میکند و برخی اعضای سازمان مجاهدین خلق(منافقین) در حالی که سعی دارند پرونده «مقربی» را به دست جاسوسان روس برسانند، دستگیر میشوند تا معمای سوم و اصلی «مقربی» همچنان سربسته بماند.
خبرنگار: مجید تربتزاده منبع: قدس آنلاین مجید تربتزاده
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: جاسوسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۶۷۹۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معمای عجیب: این ۵۰۰ نفر از بیماری قلبی و دیابت در امانند
افراد مبتلا به سندرم لارون، ریسک پائینی برای ابتلا به بیماریهای قلبی و اختلالات مرتبط با افزایش سن دارند و دانشمندان در همین نکته به دنبال درمانهای جدیدی هستند.
به گزارش خبرآنلاین، گونه نادری از کوتاهقامتی به نام سندروم لارون که در سراسر دنیا تنها ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر به آن مبتلا هستند، توجه دانشمندانی را که در حوزه پیری و بیماریهای متابولیک مشغول بررسی هستند، به خود جلب کرده است.
جالب اینجاست که در مجموعهای از مطالعات، این بیماری با تعداد قابلتوجهی از اثرات مثبت سلامتی، مثل محافظت در برابر دیابت، سرطان و زوال شناختی مرتبط به نظر میرسد و موشهایی با شرایط مشابه حدود ۴۰ درصد بیشتر از حیوانات کنترل عمر میکنند.
بیماران سندروم لارون از بیماری قلبی در امانندگرچه هنوز مشخص نیست که آیا افراد مبتلا به سندرم لارون (کمبود گیرنده هورمون رشد)، بهطور متوسط بیشتر از افراد معمولی عمر میکنند یا خیر، اما نتیجه بررسی منتشره در Med حکایت از آن دارد که احتمالاً خطر کمتری در ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، مبتلایان به این سندروم را تهدید میکند. مبتلایان به این سندروم، فشارخون پایینتری دارند و تجمع چربی در شریانهایشان کمتر است و دیواره شریان کاروتید آنها نسبت به افرادی که به این سندروم مبتلا نیستند، ضخامت کمتری دارد.
والتر لونگو، زیستپیریشناس دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و یکی از نویسندگان این مقاله دراینباره توضیح داده: «این مطالعه عملاً این آخرین قطعه گمشدهای بود که نشان میدهد که بیماران مبتلا به این سندروم، از همه بیماریهای اصلی مرتبط با سن در امان هستند و از همین رو جزئیات مطالعه درباره این سندروم، ممکن است در تولید داروها یا رژیمهای غذایی با اثرات محافظتی مورداستفاده قرار بگیرد».
از اکوادور تا سراسر جهان«خایمه گوارا آگیره»، متخصص غدد دانشگاه سانفرانسیسکو در پایتخت اکوادور و یکی از نویسندگان این مقاله دراینباره گفته: «در این مطالعه ۲۴ فرد مبتلا به سندرم لارون و ۲۷ نفر از بستگان آنها مورد بررسی قرار گرفتند که همگی در اکوادور زندگی میکنند.» اکوادور کشوری است که یکسوم افراد مبتلا به این بیماری در آن زندگی میکنند.
او از زمانی که گروهی از افراد مبتلا به این بیماری را در روستاهای دورافتاده در کوههای آند شناسایی کرد، بیش از ۳۰ سال است که آنها را زیر نظر دارد.
افراد مبتلا به سندرم لارون، دارای کمبود گیرنده هورمون رشد هستند و ازاینرو، بدنشان نمیتواند به صورتی درست و صحیح از این هورمون بهره ببرد. البته سطح هورمون رشد در بدن آنها طبیعی یا حتی بالاست، ولی سطح فاکتور رشد شبه انسولین-۱ (IGF-۱) (که به هورمون رشد در راستای تقویت رشد استخوانها و بافتها کمک میکند) در بدنشان پائین است.
طبق گفته لونگو، از آنجایی که پایین بودن سطح IGF-۱ با خطر بیشتر بیماریهای قلبی عروقی مرتبط است، بسیاری بر این باورند که افراد مبتلا به سندرم لارون احتمالاً با مشکلات قلبی و عروقی زیادی روبهرو هستند. تحقیقات پیشین که توسط همین گروه انجام شده بود، حکایت از آن داشت که افراد مبتلا به سندروم لارون، آمار مرگومیر مشابهی بر اثر بیماریهای قلبی دارند و بعد از تحقیقات گوارا آگیره درباره برخی مرگهای ناشی از حملات قلبی، او متوجه تناقضهای متعددی شد. خود او در اینباره گفته: «مردم در آن شهرهای کوچک، گاهی هر مرگی را بدون هیچ توضیحی به انفارکتوس میوکارد نسبت میدهند و این سادهترین کار است.»
مجموعهای از آزمایشهای بعدی نشان داد که افراد مبتلا به سندرم لارون در مقایسه با بستگانشان که این بیماری را نداشتند، ریسک ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی معمولی یا کمتری داشتند.
راوی ساواریرایان، ژنتیک بالینی و محقق مؤسسه تحقیقاتی کودکان مرداک در ملبورن گفته: «اینها نتایج مقدماتی بررسی در تعداد بسیار کمی از افراد است که جالب به نظر میرسند. من فکر میکنم که این بررسیها باید در گروههای بسیار بزرگتری تکرار شوند.»
شرایط مشابه در بیماران آکندروپلازیساواریرایان و همکارانش نتایج مشابهی را در بیماران مبتلا به نوع دیگری از کوتاهقامتی به نام آکندروپلازی یافتند. او در این رابطه توضیح داد: «وقتی به این مقاله نگاه کردم، شباهتهای زیادی بین این دو دیدم و این برایم واقعاً جالب بود.»
مانوئل آگویار-اولیویرا، متخصص غدد در دانشگاه فدرال سرگیپ در برزیل، که در حال بررسی جهش نادر دیگری که باعث کوتاهی قد میشود است، اثرات محافظتی قلبی عروقی مشابهی را در بین بیش از گروهی از افراد که بیش از ۳۰ سال آنها را زیر نظر داشته، مشاهده کرده و دراینباره گفته: «دادهها بسیار شبیه به هم هستند.»
محققان از این احتمال که افراد مبتلا به سندرم لارون ممکن است بیشتر از حد متوسط عمر کنند، شگفتزده شدهاند. تابه امروز هیچ یک از این محققان، نشانهای در این رابطه نیافتهاند، اما امیدوارند که در مقایسه افراد مبتلا به این سندروم با خواهرها و برادرهای سالمشان، نشانهای برای طول عمر بیابند. آگیره دراینباره گفته: «در تلاش برای به دست آوردن بودجه برای انجام این مطالعات هستم.»
الهامبخشی برای ساخت داروهاهایم ورنر، متخصص ژنتیک که درباره اثرات محافظتی سندرم لارون در برابر سرطان مطالعه میکند، به این نکته اشاره کرده که تلاشهای کنونی در مسیر کمک به شناسایی ژنها و مسیرهایی که ممکن است در برابر بیماریهای قلبی عروقی محافظت کنند، مهم خواهد بود: «تشخیص این ژنها برای مداخلات تغذیهای یا دارویی در آینده اهمیت زیادی دارد.»
لونگو امیدوار است که نتایج اخیر بتواند در توسعه استراتژیهای جدیدی در راستای جلوگیری از بیماریهای قلبی عروقی در افراد بدون این عارضه باشد، مفید و مؤثر باشد. شاید یک داروی خوراکی برای کاهش سطح IGF-۱ با هدف قرار دادن گیرنده هورمون رشد، راهکار مناسبی باشد. او در این رابطه گفت: «فقط باید متوجه شویم که چگونه میتوان این کار را با خیال راحت انجام داد تا اوضاع را بدتر نکنیم.»
آگیر اولیورا البته تمایل چندانی به مسدود کردن هورمونها برای تقلید از اثرات مثبت در افراد غیر مبتلا ندارد و معتقد است که این نوع مداخله ممکن است ریسکی و خطرناک باشد.
محققان در عینحال قصد دارند تا به مبتلایان به سندروم لارون کمک کنند. لونگو و گوارا آگیره از شرکتهای داروسازی و دولت اکوادور خواستهاند تابه منظور بهبود روند رشد کودکان و نوجوانان مبتلا به این سندروم، IGF-۱ را برای آنها تهیه و فراهم کنند. چرا که برخی تحقیقات حکایت از آن دارد که این فاکتور ممکن است برای افراد مبتلا به کوتاهقامتی مؤثر باشد.
محققان همچنین با آغاز آزمایش یک رویکرد غذایی، امیدوارند تا رشد کودکان مبتلا به این سندرم را بهبود بخشد. گوارا آگیره به صورت رایگان به این گروه مراقبتهای پزشکی ارائه میکند. خود او در اینباره گفته: «آنها هنوز هم هر هفته با یک مشکل جدید به سراغم میآیند و خوشبختانه، تعداد آنها زیاد نیست.»